جنجال بزرگ گزینه تیم ملی: سر پیری و معرکهگیری!
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۸۱۸۶۶
به گزارش "ورزش سه"، ویتال هاینن سرمربی بلژیکی حال حاضر تیم والیبال زنان آلمان و نیلوفر بلدیه اسپور ترکیه، که یکی از گزینه های هدایت تیم ملی والیبال ایران نیز بود جنجال تازه ای به پا کرده است.
هاینن پنجاه و چهار ساله همسر اول و سه فرزند دختر خود را رها کرد و با یک زن لهستانی دیگر که بیست و هشت سال از او کوچکتر است، نامزد کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گفته میشود همسر جدید ویتالی هاینن، پنجاه درصد از سهام شرکت این مربی را در اختیار دارد تا علاوه بر زندگی در کار هم شریک باشند. هاینن افتخارات زیادی را با تیم ملی والیبال لهستان کسب کرد و حالا هم قصد دارد زندگی مسترک جدید خود را با یک لهستانی آغاز کند.
منبع: ورزش 3
کلیدواژه: تیم ملی والیبال ایران ویتال هاینن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۸۱۸۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوسروده حجتالاسلام انصارینژاد در استقبال از غزل رهبر انقلاب
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، نوسروده حجت الاسلام محمد حسین انصاری نژاد در استقبال از غزل رهبر حکیم و ادیب انقلاب، منتشر شد.
فرصت زیتونی خدا
مطلع غزل امین شعر انقلاب این است:
دِلا! ز معرکهی محنت و بلا مگریز
چو گِردباد به هم پیچ و، چون صبا مگریز..
چه گفت آینه بر خیز و از بلا مگریز
به جز به حضرتِ روحی له الفدا مگریز
به روزِ واقعه شرطِ ولا بلانوشیست
به شامِ حادثه برخیز از بلا مگریز
از آن درخت تو انی انااللهی بشنو
به حُکمِ لاتَخَف از بیمِ اژدها مگریز
بزن به گُردهی دریا عصای معجزه را
هزار نیل بر آشوب با عصا مگریز
اگربه هم بخورَد نظمِ آسمان مهراس
به وقتِ چرخشِ منظومهی هدا مگریز
به شرحِ سلسلهی موجها کسی میگفت
که از خدای به دامانِ ناخدا مگریز
در استجابت گیسوی لیله الاسراست
امامِ آینهها دست بر دعا، مگریز
بر این کرانه، شبیخونِ خشم زیتونهاست
از این کرانهی زیتونی خدا مگریز
به رودِ باختری آن سوارِ موعود است
از آن کرانه صدا میزند تو را، مگریز
تمامِ معرکه گُلچرخ ذوالفقار علیست
تمام معرکه توفان لافتیٰ، مگریر
به هر کران هیجان ستارگان بنگر
ستاره سوختگان را بزن صدا، مگریز
به خون غزه که شرب الیهود شد سوگند
در آ به قلعهی خیبر از آن غزا مگریز
به پیشِ تیغِ علی مرحب آمدهست دو نیم
به پشتِ معرکه هنگام مرحبا مگریز
بگو به خصم در این آسیا بگردانی
تورا که گفت در این دور آسیا مگریز
بگو به مدعی انکارِ آفتاب چرا
در این تجلی و الشمس و الضحیٰ مگریز
جراحتیست اگر قبلهی نخستین را
اجابتیست در آن قبة الصّفا مگریز
چه گفت آینه «فّرو إلی الامام» تو را
چه گفت آینه الا به سوی ما مگریز
اگر تمامِ زمین غرقِ شمر و حرمله شد
در اقتدا به شهیدانِ کربلا مگریز
صدای کیست به لبیک یا امین الله
قسم به شورِ امینانِ کبریا مگریز
بیا به ساحتِ دارالشفای چشمِ امین
دلِ شکستهام از نسخهی شفا مگریز.
انتهای پیام/